عشق
چه کلمه ی غریبی هر چه قدر ذهنمو مرور میکنم و سعی میکنم چیزی ازش نمیفهمم .ههههه
شکست
چه کلمه ی اشنایی . چه کلمه ی وفاداری . همیشه باهام بود. ههههه
باید خندید اره باید به این وضع خندید
دلم واسه بودن تنگ شده واسه ی دوباره حس بودن.
واسه ی زندگی ;واسه زندگی کردن مثه بقیه واسه همه چیز. چیزایی که خیلی وقته گم شدن نابود شدن و منم با خودشون داغون کردن واسه...اره واسه تو واسه حس بودنت هر چند که دوریم اما حتی اگه مریخ باشی برام مهم نیست من با توام و مهم نیست هیچ چیز برای ما مهم نیست برای دستای خالی از عشقمون
تنها چیزی که مهمه اینه که من دوستت دارم . اره دوستت دارم .
دوستم داشته باش باشه؟ فقط با من باش فقط دوستم داشته باش اونوقت این فاصله ها کمکم از بین میره و دستامون نزدیک تر از همیشه بودنت و بودنمو حس میکنه